راه رفتنت مبارک
عسل مامان امروز بدون کمک راه رفت ممنون که هر روز به من و بابا جونی هدیه های قشنگ قشنگ میدی چند وقتی بود که علاقه داشتی با کمک راه بری یا اشاره میدادی به دستامون که دستم و بگیر تا راه برم اما امروز خودت بلند میشدی و قدم میزدی برای خودت نفسم .خیییییییییییییییلی خوشحالم خدایا شکرت اول به خاطر این نعمت قشنگت بعد به خاطر سلامتیش و بعد به خاطر این همه محبتی که به من و همسری عطا می کنی خدایا ممنونتم دیگه امروز از ذوقت نمی نشستی که همش در حال راه رفتن بودی از این به بعد مامانی این شکلیه از بس که باید دنبالت راه برم جدیدا هم یاد گرفتی آیینه ی میز آرایش و می کشی و مواظبت نباشم و نگاهت نکنم مین...
نویسنده :
مامان رادینی
1:31